چرتک بلاگ

کدنویسی، آموزش وبلاگ، تفریح و دلنوشت با کمی چاشنی طنز

حال و روز من در این روزها

توسط Mohsen シ در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸

در موضوعات: دلنوشت وبلاگ نویسی

در راستای بهتر شدن در وبلاگ نویسی گفتم بزار یک چند تایی پست شخصی هم بنویسم که هم بیشتر با من آشنا بشین و هم از حال و روز من تو این روز های ابری خبر دار بشین.

من تو یک روستای بسیار فرهنگیخته به نام بنیس زندگی میکنم. پدرم کشاورز و دامدار هستش و مردم بنیس پدرم رو با اسم عمو فیاض میشناسن. هرچقدر از زحمتکشی و صمیمیت این مرد با مردم بگم باز هم کم گفتم :) طوری که حتی الان هم آرزو میکنم ای کاش بتونم پدری مثل اون باشم ولی خب، خودش میگه سعی کن بهتر از من باشی!

احتمالا با شنیدن کلمه روستا فکر کنین همه بی سوادن و از نظر امکانات عقب افتاده هستن ولی باید بهتون بگم بنیس دانشگاه و بانک و حتی کارخانه داره +منبع. بعله... کارخانه ناربن در بنیس هستش. کلا مردم اینجا در کار های خیرخواهانه پیش قدم هستن. در زمان شاهنشاهی کمتر جایی برق داشت ولی خونه های بنیس به لطف خیرین روشن بود. حاج نجف بیاضیان و حاج مصیب درخشانی از مدرسه سازان مشهور این منطقه هستن. بخاطر همین نرخ بی سوادی تو اینجا بسیار کمه. دیروز هم یک بسته ضدعفونی کننده و ماسک رایگان به همه دادن. بگذریم از این حرفا :)

روز های آخر زمستان فصل شروع کار برای کشاورز ها هستش. شخم زدن زمین و کود دادن به گیاهان و کندن آب راه (تو ترکی بهش کردیوار میگیم نمیدونم تو فارسی دقیقا معادلش چیه!) منظورم هم از کود دادن کود شیمیایی نیست. کود طبیعی با رایحه طبیعی هستش! بعد اینکه بهار شد هم کار های آبیاری درختان و سمپاشی هست. این هایی که میگم شاید در ظاهر کار ساده ای باشن ولی واقعا سختن. میشه گفت کشاورزی سخت ترین کار دنیا هستش (البته شاید کار های ساختمانی از این سختتر باشن) ولی خب لذت خاصی تو سختی کشیدن هستش... اگر تا الان سختی نکشیدین میشه گفت اصلا زندگی نکردین! تو روستا میشه زندگی رو درلابه لای تنفس درختان حس کرد.

بخاطر همین این روزا حسابی سرم شلوغ هست. دیروز هم چون عرق کرده بودم نشستم تا استراحت کنم ولی گویی استراحتم بیش از حد طول کشید و باعث شد الان مریض بشم :) بعله... خلاصه قدر سلامتیتون رو بدونین. حتی یک سردرد کوچیک هم باعث میشه از خواب لذت بخش شبانه محروم باشی و این بیشتر از هر مرضی آدم رو درمانده میکنه. حال و روز من اینه :) البته با وجود این هنوز هم فضای مجازی رو چک میکنم، به یادگیری ادامه میدم و ایده هام رو تو دفتر مینویسیم. ولی باز احتمال اینکه منو بعد از این کم ببینین خیلی زیاده.

ولی خب دوستان بیانیمون مثل من بیکار ننشستن و چند تا چالش درست حسابی درست کردن! اگر میخواین یک خودی نمایش بدین و تو وبلاگ نویسی بهتر بشین بهترین فرصته!

تکرار روز های کرونایی ات چگونه گذشت از حریر

نامه ای برای ... از آقاگل

چالش من یک ...ام از رهام گرامی ها

پویش کمکی از ما برمیاد از نقل بلاگ

ما که نتونستیم شرکت کنیم بزار لاقل معرفیش کنیم :) البته از قبل یک پستی در رابطه با پویش نوشته بودم که در مورد باگ های بلاگ بیان بود. اگر تونستم تکمیلش میکنم و منتشر میکنم. همین! شاد و سلامت باشین

نظرات

برو به فرم ارسال نظر

تا الان ۱۰ نظر داریم.

فاطمه حسینی ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۳:۳۹

😂😂 وای خدا
کود طبیعی با راحیه طبیعی
ما اینجا به اون ابراها میگیم کیله ......
کلا پدر بزرگ هام کشاورز بودن و بعضی اقوام هم هستن ....
خیلی زندگی تو روستا خوبه ..😂 من که به شخصه یه پام شهره خونه خودمون یه پام روستا خونه خالم ... البته روستای اونا هم شهریه واسه خودش /: هم کمپ ترک اعتیاد داره هم گیم نت😂 تازه دخترا رو هم راه میدن ...

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۳:۴۶

:))
عه چه جالب! فکر کنم اولین باریه که یک اصطلاح کشاورزی رو به زبان دیگه میشنوم :) ممنون!
راستش انتظار نداشتم کسی با زندگی روستایی آشنا باشه ولی الان یادم افتاد که شمال هست با روستا های قشنگش.
واقعا خیلی تبعیض جنسیتی هست تو بعضی موارد... نمیدونستم دخترا رو به گیمنت راه نمیدن!

نویسنده آشنا ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۳:۴۵

سلام، به به:) پدر زحمت کش، روستای شما، کشاورزی ، وقعا من رو به فکر برد
من تابستون که زمان برداشت هست، سر،زمین های کشاورزی میرم، واقعا کار کردن داخل زمین لذت بخش هست، که البته خواب بعد از کار خیلی بیشتر!! چون از فرط خستگی راحت خوابمون میبره!
پست قشنگی بود:)

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۳:۴۹

سلام! (فکر کنم بچه خوبی شدم دیگه) ای گفتین :) اصلا خواب بعد از کار مثل صد سال خوابیدن میمونه... خوشحالم از اینکه تجربتون رو گفتین.
چشماتون قشنگن! چیز خاصی ننوشته بودم :)

رهام Geramiha ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۴:۲۹

سلام
جالب بود :) مطالبی که در مورد کشاورزی گفتی رو به شدت درک میکنم :) واقعا سخته .. ما مزرعه پسته داریم شما چی؟!
بابت معرفی هم ممنون :)
موفق باشی عزیز

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۸:۰۵

سلام آقا رهام :) خوب هستین؟
پسته... واقعا صبر میخواد! ما تو روستای پدریمون پسته داریم. میگن حدودا سه چهار سالی طول میکشه تا اولین میوه رو بده (اینجا نوبار میگن نمیدونم فارسیش هم این هست یا نه)
اینجا ما اکثرا زردآلو و آلبالو و گردو داریم :) قبلا بادام زیاد بود ولی الان خیلی کم شده.
ممنونم عزیز! شما هم موفق باشین

Mohammad Heybat ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۴۲

سلام
معرفی خوب و جالبی بود هم آموزنده و هم امید بخش بود . . .
آرزوی موفقیت داریم برایتون . . .

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۸:۰۱

سلام :)
خیلی ممنون ازتون.
خواهش میکنم. لطف دارین شما!

نقل بلاگ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۰۷

سلام عزیزوم :)
اول خسته نباشی ویژه به خودت و پدر محترم که سرِ زمین حسابی تلاش می کنید :)
دوّم هم برات آرزوی سلامتی دارم، خواهشا مراقب خودت باش و این روزها رو استراحت کن که ایشالا زودتری حالت خوب بشه :)

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۸:۰۰

سلام آقا محمد :)
خواهش میکنم عزیزم. شما هم خسته نباشی :)
عزیز دلی. ان شاء الله همیشه سلامت باشی!

فاطـــღـــمـه ツ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۲۲

سلام
حس کار کردن و خستگی بعدش رو درک میکنم
چون ما هم باغ داریم و از یکی دو هفته پیش کاراش شروع شده و تا وسطای پاییز ادامه داره
مثلا هفته پیش رفته بودیم برای جمع کردن شاخه های درخت که هرس شده بودن
ولی بهونه خوبیه برای سرگرمی و دور از هوای آلوده
موفق باشید

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۵۶

سلام!
عه :) چه جالب. درختا گردو هستن دیگه؟ چون اینجا فقط گردو تا وسطای پاییز ادامه داره. خسته نباشین!
ممنون بابت نظرتون. شما هم موفق باشین :)

فاطـــღـــمـه ツ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۲۲:۲۰

همه جور درختی هست به جز گردو بادام

Mohsen シ ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۲۲:۵۰

عه :/ عجب :( باش... همیشه حدسام درست نیست گویی

محسن رحمانی ۰۲ فروردين ۱۳۹۹، ۱۹:۲۹

سلام

سال نو مبارک.

Mohsen シ ۰۶ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۳۱

سلام! خیلی ممنون ازتون :) سال نو شما هم مبارک! ببخشید که دیر پاسخ میدم ماجراش یکمی طولانی هست :)

Melika ** ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۲۲:۰۶

سلام

خوبین ؟

این دکلمه اشرف مخلوقات رو گوش کنین خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ هست :

http://s6.picofile.com/file/8392512192/58821532445531177826666666.mp3.html

Mohsen シ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷

سلام :)
شکر ممنون خوب هستم.
خیلی ممنون! تا آخر گوش دادم. جالب بود... حقیقتش زیاد از این زاویه به ماجرا نگاه نکرده بودم. تشکر از بازنشر مفیدتون :)

Melika ** ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۳:۴۵

سلام
بله حرفاش خیلی قشنگ و جالب بود 💖
خوشحالم خوشتون اومد

Mohsen シ ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۱۴:۳۲

سلام :)
خواهش میکنم. خیلی ممنون ازتون!

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی