شرح عشق یار (شعر)
توسط Mohsen シ در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۱
با نام تو میخوانم و میگویم تو ای یار و پناه
که دلم شد تهی از عشق و پر از درد و گناه
میکشم از دوری یار عجب درد و عذاب
شرح دردم نشود جا در این شعر و کتاب
کین دل افسون شده هردم محزونم کرده است
خندههای او روانم را دگرگون کرده است
در شب تاریک من رخسار او ماهم شده
نغمههای او چراغ روشن راهم شده
گیسوانش مینوازد صورتم همچون حریر
برق چشمانش به کل کرده جهانم را حقیر
مهر او افتاده بر دل که در این ویرانهام
از قریب و از بعید و از خودم بیگانهام
مینشیم پای عشقت از الان تا به ابد
تا که بار دلم از مهر تو سنگین بشود
این قفس ارگ تو است، تنها تو ای محبوب من
جز تو کس نتواند رود بر این دل محجوب من
میروم هر شب به رویایت فقط با یاد تو
گشتهام در این جهان بی ثمر فرهاد تو
لکن از بیمهری و کم لطفی او ای خدا
در دیارت عابد راه تو هم گشته گدا
میکنم مست از خیال، معشوق من که هردمی
در دلت جا دارم یک گوشه حتی یک کمی
عشق بی برداشت آفت میزند بر بوستان
میکشد بر آتشی بایر کند ای دوستان
عشق قابیل میخورد خون از رگ همزاد را
جز جبل دیگر که گفت آن ناله فرهاد را؟
ای پسر، عاشق بشو، اول خودت بعدا خدا
تا که عشق خلق او بعدش شود بر تو روا
در دیار عشق کن فرهودیا تو جست و جو
تا که چرخ روزگار تو بچرخد بر مدار آرزو
این شعری بود که شاید از نوشتنش حتی بیش از یک سال گذشته باشه و من تازه امروز تصمیم گرفتم منتشرش کنم. علت اینکه منتشرش نمیکردم رو دقیق نمیدونم ولی خوب دوست نداشتم مردم تو ذهنشون از من یک فرد رمانتیک و احساسی داشته باشن :) قبل این هم که با عجله به مامانم زنگ بزنین و بگین که «ای وای، بدبخت شدی زن... بچت از دست رفت!» باید بگم شعر و نغمه مثل چشمه جوشان هست، همونطور که آب برای بیرون اومدنش دلیلی نداره شعر هم همینطور هست. تنها هدف آب سیراب کردن تشنه و جان بخشیدن به طبیعت سبزه که شعرم دقیقا همین کارو با ادبیات و تشنگانش میکنه. پس هر نوشته یا شعری که مینویسم رو خواهشا به من نچسبونین وگرنه با آهنگ رپ و diss track به سراغتون میام! (جهان این همه تضاد شخصیتی رو قبل از من ندیده واقعا...)
کاملا مشخصه که من شاعر خوبی نیستم و روحمم خبر نداره طول و وزن این شعر چیه! ولی خوب سعی میکنم یاد بگیرم و بهتر بشم... اگر در مورد قواعد شعر گفتن مطلب یا چیزی دارین یا در کل نظری هست خوشحال میشم اگر با من در میون بزارین، اگرچه برای دل خودم و همینطور عشقی شعر میگم. علاوه بر این دو تا شعر ترکیم هست که خوب اگر شد اونا رو هم به همراه معنی فارسیشون مینویسم. شعر ترکی برای من واقعا دلنشینتر و دوست داشتنیتر هستش و اونا رو از قبل از این شعر نوشتم. از تخلص فرهود هم خوشم اومده احتمالا نگهش دارم.
امروز خواستم به این شعر چند بیتی رو اضافه کنم با اینکه به هم میخوردن ولی حس کردم یک اختلاف خاصی تو لحن و سرعتشون هست بخاطر همین اونا رو نگه داشتم برای شعر دیگه... اگرچه دوست دارم بیشتر شعر اجتماعی بگم و الان دیگه زیاد اون حس و حال شعر عاشقانه نیست.
راستی این شعر اولین شعرم نیست :) اولین شعرهام مربوط به دوران راهنمایی و ابتدایی میشن که زیاد خوب نبودن و الانم نمیدونم دقیقا کجان... اینکه میتونم تا این حد شعر بگم رو مدیون معلمهایی هستم که بابت حفظ شعر نمره اضافی میدادن یا به هر نحوی من رو به ادبیات علاقمند کردن تا شعر بیشتری بخونیم. بخاطر همینم واقعا از لطفشون ممنونم.
همین... نمیدونم چرا همیشه عادت دارم پستهامو مثل credits آخر فیلما کنم ولی همینه که هست :) خوش و سلامت باشین!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
چه خوب بودن :))
ولی ادیت لازم دارن یه کوچولو. وزنش یککککمی خیلی کم بهم میخوره یه جاهایی.
ولی انصافا باریکلا. 🤝🧡
+عاشق شدنتم مبارکآ😬😂
مرسییی ممنون! D:
ببین با عوض کردن چندتا کلمه اوکی میشه مثلا.
حالا بذار سر فرصت میام میگم برات. الان نمیتانم.
+ای بابا.🚶🏻♀️ شوخیدم. ایشالا عاشق هم بشی، شعرای مخاطبدار پست کنی.💘
چشم استاد! :) ممنونم از لطفت.
ایح مرد گنده با دو کیلو سیبیل میگه ایش؟ چه حرفا. واه واه.
مردم مردای قدیم. ایش میش بلد نبودن بگن که.
اتفاقا دخترا دوست دارن بشنون. اگه اون دوست داشتنو تو گوش ملت جار بزنی که دیگه هیچی.
عا راستی، استاد خودتی. این وصلهها به منم نمیچسبه.😌
متاسفانه صداهای مردانه رو نمیشه به صورت متنی نوشت :/ کلمه متناسب با ایش هم پیدا نکردم ولی این ایش، ایش دخترانه نیست بیشتر ایش «اح زهلم گتمیش» هست.
سلام
از اشعار ترکی خودت هم بگذار. خوشحال میشوم.
سلام :)
بع بینظیر بود😀
مرسی :)
من ترکی بلد نیستممم😭
هرچی گفتی خودتی اصنشم.😂
ببین خیلی داری گندهاش میکنیا.
قرار نیست بیست و چهاری از اون بنویسی که.
گاهی نوشتن، قشنگه.
کسیام کاری به حریم کسی نداره.
اصلا خاصیت عشقه. نمیتونه پنهان بمونه.
وای مگه بستنیه؟ :))))
که یکی شرایطشو نداشته باشه بخره؟
یهویی میاد. یهوییام میره.
اصلا ما آدما و شرایطمون رو به کتفشم حساب نمیکنه والا.
خوووودددتتتتیییییی
یوهاهاها :))
ببین با من بحث نکن. =)))
وقتی طرف مال توعه دیگه مخش زده شدهست برادر. دیگه اسمت روش میاد. دیگه مشکلی ندارههه مخاطبدار.
خیلیام بنویس. خیلیام خوبه. ولی خب شرمنده. من یکم دیکتاتورم. یکمم کرمو. نمیتانم ساکت بمانم.🚶🏻♀️😂🤝
عاخه کو؟ :) کجاست این بنده خدا؟ :)) بعلاوه من با حساب نسل شما دیگه پیرمردم سنی ازم گذشته چه بدونم مخاطب خاص به کسی میگن که مخش قبلا زده شده... یکمی شفاف سازی کن دیگه!
عه مگه چند سالته؟ :|
یادم باشه از این به بعد پیرمرد صدات کنم پس. D:
ببین خب بستگی داره دیگه.😂
وقتی با طرف تو رابطهای مخش زده شده دیگه.🤔
البته این اصطلاحو دوست ندارم. دلش برده شده زیباتره.
قربانت. ولی دلقک خودتی. من فقط یه بازدید کنندهی خود نمک پندارم.😌
بالاخره هر چی نباشه ما چند تا پیراهنی بیشتر پاره کردیم دختر قشنگم... 😌️
به به بسیار عالی ^^
خوشحالم میبینم که مهندسی ها هم اینچنین طبع شعر دارند :)
سلاام! حالتون چطوره؟ خوشحالم شما رو میبینم :)
ببخشید سلام :" خوبم خداروشکر. شما خوب هستین؟
چرا چرا مهندسین عزیز دل هم دارن زندگی هم دارن :دی
اشعار ترکی تون رو با هم ما به اشتراک بگذارید لطفا :)
متشکرم مانا باشید :)
راحت باشین :) خدا رو شکر من هم خوبم میگذرونیم با این روزگار!
زنده باشید :)
قبلا در بلاگفا مینوشتم میخواستم در وبلاگی که در بیان دارم گزارشکارهایم رو بگذارم دیدم هرچه از فضای مجازی دورتر باشم بهتره و منصرف شدم :" انشالله بعد کنکور
ممنونم از لطف شما همچنین:)
عه؟ :) پس قبلا تو بلاگفا فعالیت داشتین... اگر وبلاگ بلاگفا همچنان هست و راضی هستین خوشحال میشم بخونمش.
زیبا بود
زیاد سخت گیر نباشید ، من اگر بخوام تجربه ی شخصی خودم رو بگم در هرکاری هروقت بیش از حد درگیر قاعده و قانون شدم دیگه نتونستم مثل قبل ادامه بدم و هی خودم رو محدود تر کردم و کم کم علاقه ام از بین رفت
برای همین به نظرم شعر زیبایی نوشتید و بر هر وزنی که خودتون دوست دارید بنویسید بدون اینکه به این فکر کنید بقیه چی فکر میکنن و قراره چی بگن حتی اگر شده کامنت رو ببندید این کار رو انجام بدید و نذارید براتون تبدیل به وسواس بشه
سلام :) نگاهتون زیبا هست ممنون از لطفتون.
درود خیلی ممنونم عید شماهم مبارک امیدوارم که که حال دل شما هم در این دوران خوب باشه (:
بله انتقاد خوبه اما تاجایی که اثرات مثبت داشته باشه نه مخرب و انتقاد سازنده ای باشه
بله من قبلاً یه وبلاگ دیگه ای هم داشتم به اسم خنده کده که مشترکا با یکی دیگه از نویسنده های بیان بود و به مرور زمان اسم و محتوای وب تغییر کرد و شد گاهنوشت های دو عدد من
اما بعد ها به یکسری دلایل وب رو بستیم و هر کدوم وبلاگ های جدیدی رو راه اندازی کردیم و من اون موقع هم با اسم مستعار یگانه دخت مینوشتم...
خیلی ممنون همچنین لطف دارین :)
بله وبلاگ ترسناک هم داشتم 😅
که اونم مشترکا با یکی دیگه از بیانی ها بود که دیگه کم کم چون ننوشتیم کلا نابود شد...
خیلی ممنونم شماهم همینطور
خوبه هنوز پیر نشدم =)
بله این عکس پروفایلم بود ، منم حس خوبی بهم دست داد که یه نفر هنوز من رو یادش هست (:چون فکر میکردم که تقریبا در بیان نامرئیم
بله متاسفانه خیلی از بچه های قدیمی بیان دیگه نیستن
اما ماجده هنوز هستش ولی گاهی وقت ها میره این ادرس وبلاگ ماجده است و هنوزم قلم زیبایی داره
https://talking.blog.ir/post/71
و اینم وب افشینه که باهم وبلاگ ترسناک داشتیم
http://crazyfriends.blog.ir/
عه پس ایشون همون ماجده قدیمه؟ :) نظراتش رو تو وبلاگای دیگه دیده بودم نمیدونستم ایشونه. متاسفانه پستاش دیگه نیستن...
بله خودشه خواهش میکنم(:
ماجده کلا اینطوریه یه مدت فاصله میگیره اما بر میگرده حتی اگر همه از بیان برن ماجده بازهم همینجاست 😅
چند نفرم هستن دقیقا اینطورین ولی هر بار با یک اکانت جدید میان و من همیشه گمشون میکنم 😂 عیب نداره... عادت کردیم 😁
خواهش میکنم خیلی ممنونم امیدوارم که شماهم همیشه شاد باشید
😊🙏🌹