چرتک بلاگ

کدنویسی، آموزش وبلاگ، تفریح و دلنوشت با کمی چاشنی طنز

شرح عشق یار (شعر)

توسط Mohsen シ در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۱

در موضوعات: شعر

با نام تو می‌خوانم و می‌گویم تو ای یار و پناه

که دلم شد تهی از عشق و پر از درد و گناه

 

می‌کشم از دوری یار عجب درد و عذاب

شرح دردم نشود جا در این شعر و کتاب

 

کین دل افسون شده هردم محزونم کرده است

خنده‌های او روانم را دگرگون کرده است

 

در شب تاریک من رخسار او ماهم شده

نغمه‌های او چراغ روشن راهم شده

 

گیسوانش می‌نوازد صورتم همچون حریر

برق چشمانش به کل کرده جهانم را حقیر

 

مهر او افتاده بر دل که در این ویرانه‌ام

از قریب و از بعید و از خودم بیگانه‌ام

 

می‌نشیم پای عشقت از الان تا به ابد

تا که بار دلم از مهر تو سنگین بشود

 

این قفس ارگ تو است، تنها تو ای محبوب من

جز تو کس نتواند رود بر این دل محجوب من

 

می‌روم هر شب به رویایت فقط با یاد تو

گشته‌ام در این جهان بی ثمر فرهاد تو

 

لکن از بی‌مهری و کم لطفی او ای خدا

در دیارت عابد راه تو هم گشته گدا

 

می‌‌کنم مست از خیال، معشوق من که هردمی

در دلت جا دارم یک گوشه حتی یک کمی

 

عشق بی برداشت آفت می‌زند بر بوستان

می‌کشد بر آتشی بایر کند ای دوستان

 

عشق قابیل می‌خورد خون از رگ همزاد را

جز جبل دیگر که گفت آن ناله فرهاد را؟

 

ای پسر، عاشق بشو، اول خودت بعدا خدا

تا که عشق خلق او بعدش شود بر تو روا

 

در دیار عشق کن فرهودیا تو جست و جو

تا که چرخ روزگار تو بچرخد بر مدار آرزو

 


این شعری بود که شاید از نوشتنش حتی بیش از یک سال گذشته باشه و من تازه امروز تصمیم گرفتم منتشرش کنم. علت اینکه منتشرش نمیکردم رو دقیق نمیدونم ولی خوب دوست نداشتم مردم تو ذهنشون از من یک فرد رمانتیک و احساسی داشته باشن :) قبل این هم که با عجله به مامانم زنگ بزنین و بگین که «ای وای، بدبخت شدی زن... بچت از دست رفت!» باید بگم شعر و نغمه مثل چشمه جوشان هست، همونطور که آب برای بیرون اومدنش دلیلی نداره شعر هم همینطور هست. تنها هدف آب سیراب کردن تشنه و جان بخشیدن به طبیعت سبزه که شعرم دقیقا همین کارو با ادبیات و تشنگانش میکنه. پس هر نوشته یا شعری که مینویسم رو خواهشا به من نچسبونین وگرنه با آهنگ رپ و diss track به سراغتون میام! (جهان این همه تضاد شخصیتی رو قبل از من ندیده واقعا...)

کاملا مشخصه که من شاعر خوبی نیستم و روحمم خبر نداره طول و وزن این شعر چیه! ولی خوب سعی میکنم یاد بگیرم و بهتر بشم... اگر در مورد قواعد شعر گفتن مطلب یا چیزی دارین یا در کل نظری هست خوشحال میشم اگر با من در میون بزارین، اگرچه برای دل خودم و همینطور عشقی شعر میگم. علاوه بر این دو تا شعر ترکیم هست که خوب اگر شد اونا رو هم به همراه معنی فارسیشون مینویسم. شعر ترکی برای من واقعا دلنشین‌تر و دوست داشتنی‌تر هستش و اونا رو از قبل از این شعر نوشتم. از تخلص فرهود هم خوشم اومده احتمالا نگهش دارم.

امروز خواستم به این شعر چند بیتی رو اضافه کنم با اینکه به هم میخوردن ولی حس کردم یک اختلاف خاصی تو لحن و سرعتشون هست بخاطر همین اونا رو نگه داشتم برای شعر دیگه... اگرچه دوست دارم بیشتر شعر اجتماعی بگم و الان دیگه زیاد اون حس و حال شعر عاشقانه نیست.

راستی این شعر اولین شعرم نیست :) اولین شعرهام مربوط به دوران راهنمایی و ابتدایی میشن که زیاد خوب نبودن و الانم نمیدونم دقیقا کجان... اینکه میتونم تا این حد شعر بگم رو مدیون معلم‌هایی هستم که بابت حفظ شعر نمره اضافی می‌دادن یا به هر نحوی من رو به ادبیات علاقمند کردن تا شعر بیشتری بخونیم. بخاطر همینم واقعا از لطفشون ممنونم.

همین... نمیدونم چرا همیشه عادت دارم پست‌هامو مثل credits آخر فیلما کنم ولی همینه که هست :) خوش و سلامت باشین!

نظرات

برو به فرم ارسال نظر

تا الان ۱۷ نظر داریم.

ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۰:۴۵

چه خوب بودن :))
ولی ادیت لازم دارن یه کوچولو. وزنش یککککمی خیلی کم بهم میخوره یه جاهایی.
ولی انصافا باریکلا. 🤝🧡

+عاشق شدنتم مبارکآ😬😂

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۱:۳۲

مرسییی ممنون! D:

آره درسته خودمم قشنگ حس میکنم چند جایی مشکل دارن ولی خوب کلا نفهمیدم اصلا وزنش چیه! یا اصلا شعر مشابه این چی هست. کنار هم چیدن کلمات به صورتی که هم معنا بده هم وزن درست باشه سخته واقعا.

+ ببینم میتونی کاری کنی پیشنویس کنم اینو یا نه :)) عاشق بودم کمتر از این میسوختم :)

ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۱:۳۷

ببین با عوض کردن چندتا کلمه اوکی میشه مثلا.
حالا بذار سر فرصت میام میگم برات. الان نمی‌تانم.

+ای بابا.🚶🏻‍♀️ شوخیدم. ایشالا عاشق هم بشی، شعرای مخاطب‌دار پست کنی.💘

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۱:۵۳

چشم استاد! :) ممنونم از لطفت.

+ ایشششش... چه کارا :) نه حاجی این وصله‌ها به من نمیچسبه! من حتی اگر واقعا هم عاشق بشم از این کارا نمیکنم (امیدوارم...) چون حس میکنم هدف عاشق بودن رو که دوست داشتن ذات هم‌دیگه هستش رو از بین میبره (یعنی مثلا طرف تو رو بخاطر حرفایی که میگی دوست داشته باشه و نه بخاطر خودت... نمیدونم حرفام مفهومی دارن یا نه!) خلاصه حس میکنم یک نوع سو استفاده و به اصطلاح چیپ بازی هستش و نمیپسندم. اگر یک زمانی بنویسم هم مطمئن میشم فقط به مخاطبش میرسه و نه اینکه همه جا جار بزنم :)) ولی بازم مرسی از دعای خیرت 😂️❤️ منم شوخی کردم بابا جدی نگیر.

ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۳:۱۷

ایح مرد گنده با دو کیلو سیبیل میگه ایش؟ چه حرفا. واه واه.
مردم مردای قدیم. ایش میش بلد نبودن بگن که.

اتفاقا دخترا دوست دارن بشنون. اگه اون دوست داشتنو تو گوش ملت جار بزنی که دیگه هیچی.

عا راستی، استاد خودتی. این وصله‌ها به منم نمیچسبه.😌

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۲۷

متاسفانه صداهای مردانه رو نمیشه به صورت متنی نوشت :/ کلمه متناسب با ایش هم پیدا نکردم ولی این ایش، ایش دخترانه نیست بیشتر ایش «اح زهلم گتمیش» هست. 

پس مشکل از دختراست :)) عالی شد واقعا الان همه سرم میریزن... میدونم دوست دارن بشنون همین حرف‌های محبت‌آمیز بخشی از یک رابطه خوب رو تشکیل میده و تو این شکی نیست ولی خوب نیازی نمیبینم که همه کس وارد حریم شخصیمون بشن. اگر برای فرد فقط دوست داشتن مهمه که همین با گفتنه حل میشه منم از شب تا صبح بهش میگم ولی اگر میخواد کل عالم و آدم من جمله مادرشوهر و خواهرشوهر و دوستاش بدونه با عرض معذرت به نظرم یک نوع عقدس :) مثل تازه زوج‌هایی که از همه چیز عکس میندازن و چشم و قلب اضافه میکنن و میندازن تو اینستا (در حالیکه چند سال بعد برعکس میشه این قضیه) چرا که مثلا چشم بقیه رو در بیارن. ممکنه تو این موقعیت کسی که برای مثال موقعیت و شرایط عاشق شدن رو نداره ناراحت بشه، تو خودت به این راضی هستی؟ :) ببین بحثو به کجا کشوندی! :)) برو به حرفای بدت فکر کن.
استااااااااااادددد D:

اشکان ارشادی ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۱۱

سلام
از اشعار ترکی خودت هم بگذار. خوشحال می‌شوم.

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۲۸

سلام :)

چشم. مرسی از نظر خوبت!

شروینُف ‌‌‌‌‌‌‌shervinof ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۲:۵۶

بع بینظیر بود😀

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۶:۴۱

مرسی :)

ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۳:۵۶

من ترکی بلد نیستممم😭
هرچی گفتی خودتی اصنشم.😂

ببین خیلی داری گنده‌اش میکنیا.
قرار نیست بیست و چهاری از اون بنویسی که.
گاهی نوشتن، قشنگه.
کسی‌ام کاری به حریم کسی نداره.
اصلا خاصیت عشقه. نمیتونه پنهان بمونه.

وای مگه بستنیه؟ :))))
که یکی شرایطشو نداشته باشه بخره؟
یهویی میاد. یهویی‌ام میره.
اصلا ما آدما و شرایطمون رو به کتفشم حساب نمی‌کنه والا.

خوووودددتتتتیییییی

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۶:۴۱

یوهاهاها :))

آقا من غلط کردم دیگه عاشقانه نمینویسم :) کل حرف من این دوتا هست:
۱. من شخصیتم اینطوریه که دوست ندارم چیزایی که دارم (من جمله عشق به کسی) رو به رخ همه بکشم و از این کار خوشم نمیاد. به علاوه ممکنه یک فردی که با مشکلاتی درگیر هست و یا توی موقعیت یا زمان درستی نیست احساس تنهایی کنه. بعله :) به نظرم موقعیت و زمانم مهمه، قبلا برات پیش نیومده زوجی رو ببینی که با هم خوشن و ته دلت حسرت بخوری؟ منظورم همونه...  وگرنه درست میگی عشقی پنهون نمیمونه و نوشتنم قشنگه. همه هم عاشق شعرای عاشقانه‌ان.
۲. نوشتن با اینکه قشنگه ولی باز من خوشم نمیاد از کلمات و حرفای قشنگ برای «زدن مخ» کسی استفاده کنم. بخاطر همین به قول خودت این مخاطب‌دار نوشتنه به قصد مخ زدن بهم نمیخوره. مشکلی نداره این کار ولی خوب من خوشم نمیاد و حس میکنم کار درستی نیست و فردی رو ترجیح میدم که از اخلاق و تفکراتم خوشش بیاد و نه حرف‌های قشنگ و شعر گفتنام و راحت با دو تا حرف وسوسه شه.
چرا قضیه رو شخصی میکنی عاخه از شعر لذت ببر دیگه :) آرامش نداریم بخدا.

ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۲۰:۰۸

ببین با من بحث نکن. =)))
وقتی طرف مال توعه دیگه مخش زده شده‌ست برادر. دیگه اسمت روش میاد. دیگه مشکلی ندارههه مخاطب‌دار.

خیلی‌ام بنویس. خیلی‌ام خوبه. ولی خب شرمنده. من یکم دیکتاتورم. یکمم کرمو. نمی‌تانم ساکت بمانم.🚶🏻‍♀️😂🤝

Mohsen シ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۲۱:۰۹

عاخه کو؟ :) کجاست این بنده خدا؟ :)) بعلاوه من با حساب نسل شما دیگه پیرمردم سنی ازم گذشته چه بدونم مخاطب خاص به کسی میگن که مخش قبلا زده شده... یکمی شفاف سازی کن دیگه!

نه بابا راحت باش D: اتفاقا تو فقط کامنت بنویس همین کامنتا خودشون قدر هزار تا پست جذابیت دارن :) خدا حفظت کنه یک ساعته دارم میخندم :)) واقعا مرسی ازت روحمون شاد شد :)

ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ۲۲:۱۱

عه مگه چند سالته؟ :|
یادم باشه از این به بعد پیرمرد صدات کنم پس. D:

ببین خب بستگی داره دیگه.😂
وقتی با طرف تو رابطه‌ای مخش زده شده دیگه.🤔
البته این اصطلاحو دوست ندارم. دلش برده شده زیباتره.

قربانت. ولی دلقک خودتی. من فقط یه بازدید کننده‌ی خود نمک پندارم.😌

Mohsen シ ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۲۹

بالاخره هر چی نباشه ما چند تا پیراهنی بیشتر پاره کردیم دختر قشنگم... 😌️

من هر چی میگم باز تو بحث رو میکشی به بودن توی رابطه انگار فکرت اونجا گیر کرده :) من دیگه حرفی ندارم آقا تسلیم :)) هر چی بگی و بخوای با کمال میل می‌پذیرم! درخواستت رو کتبی بنویس ارسال کن دم خونمون.
او مای گااااح... شاعر خوبی میشیا! یاد «پیرهن صورتی دل منو بردی» افتادم :) البته قضیه داره دوران مجازی یکی از اساتید تو عکسش صورتی پوشیده بود اینو پشتش میخوندیم خوشتیپم بود اتفاقا.
ارادت بابا این حرفا چین، بالاخره ما داشتن دومین دریاچه شور خاورمیانه رو مدیون اومدن تو به اینجا میدونیم :) که البته الان خشک شده... حیف شد واقعا :/

ونوس ونوسی ۰۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۰:۳۶

به به بسیار عالی ^^
خوش‌حالم می‌بینم که مهندسی ها هم این‌چنین طبع شعر دارند :)

Mohsen シ ۰۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۱:۲۹

سلاام! حالتون چطوره؟ خوشحالم شما رو میبینم :)

بله دیگه... پس چی؟ :) مهندسا دل ندارن؟ مهندسا زندگی ندارن؟ اگر جوابتون نه هست کاملا حق دارین... بخدا ما هم آدمیم به ما هم توجه کنین :')
تا جامعه مهندسی منو بخاطر افشای حقیقت از صفحه روزگار محو نکرده بحثو خاتمه بدم... مرسی از نظر و لطفتون!
موفق باشین :)

ونوس ونوسی ۰۲ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۴۹

ببخشید سلام :" خوبم خداروشکر. شما خوب هستین؟
چرا چرا مهندسین عزیز دل هم دارن زندگی هم دارن :دی
اشعار ترکی تون رو با هم ما به اشتراک بگذارید لطفا :)
متشکرم مانا باشید :)

Mohsen シ ۰۲ مهر ۱۴۰۱، ۲۰:۱۹

راحت باشین :) خدا رو شکر من هم خوبم میگذرونیم با این روزگار!

محبت دارین ممنونم ازتون ^_^ به روی چشم، حتما میزارم. ممنون از دلگرمی و حضورتون. ایشالا شمام کنکور رو عالی میدین و باعث سربلندی هممون میشین! تا اون زمان منتظر نوشته‌های خوبتون میمونم :)
باز هر زمانی حرفی داشتین یا به کمکی نیاز داشتین باعث خوشحالیمه که بتونم انجامش بدم.
ممنون ازتون! شاد باشین :)

ونوس ونوسی ۰۷ مهر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵

زنده باشید :)
قبلا در بلاگفا می‌نوشتم میخواستم در وبلاگی که در بیان دارم گزارش‌کارهایم رو بگذارم دیدم هرچه از فضای مجازی دورتر باشم بهتره و منصرف شدم :" انشالله بعد کنکور
ممنونم از لطف شما همچنین:)

Mohsen シ ۰۸ مهر ۱۴۰۱، ۰۰:۵۹

عه؟ :) پس قبلا تو بلاگفا فعالیت داشتین... اگر وبلاگ بلاگفا همچنان هست و راضی هستین خوشحال میشم بخونمش.

بله قابل درکه... منم مدتی از فضای مجازی دور بودم و تجربه بدی نبود واقعا... با اینکه سخته ولی در عوض فکر آدم آزادتره.
ان‌شاءالله :) سلامت باشین

yeganeh. dokht ۰۱ اسفند ۱۴۰۱، ۰۲:۵۶

زیبا بود
زیاد سخت گیر نباشید ، من اگر بخوام تجربه ی شخصی خودم رو بگم در هرکاری هروقت بیش از حد درگیر قاعده و قانون شدم دیگه نتونستم مثل قبل ادامه بدم و هی خودم رو محدود تر کردم و کم کم علاقه ام از بین رفت
برای همین به نظرم شعر زیبایی نوشتید و بر هر وزنی که خودتون دوست دارید بنویسید بدون اینکه به این فکر کنید بقیه چی فکر میکنن و قراره چی بگن حتی اگر شده کامنت رو ببندید این کار رو انجام بدید و نذارید براتون تبدیل به وسواس بشه

Mohsen シ ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۰:۳۲

سلام :) نگاهتون زیبا هست ممنون از لطفتون.

دقیقا همینه... ولی خوب آدما عاری از اشتباه نیستن و گرفتن بازخورد برای بهبود نیازه.
اسم و وب شما برای من آشناست :) احیانا وبلاگ دیگه‌ای نداشتین؟ قبلا یکی به اسم شما بود که با دوستشون توی بیان وبلاگ داشتن... سال ۹۹ اینا بودش فکر کنم.
در هر حال از محبتتون سپاسگزارم! عیدتون مبارک و امیدوارم خوش باشین.

yeganeh. dokht ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۰۱:۲۲

درود خیلی ممنونم عید شماهم مبارک امیدوارم که که حال دل شما هم در این دوران خوب باشه (:
بله انتقاد خوبه اما تاجایی که اثرات مثبت داشته باشه نه مخرب و انتقاد سازنده ای باشه
بله من قبلاً یه وبلاگ دیگه ای هم داشتم به اسم خنده کده که مشترکا با یکی دیگه از نویسنده های بیان بود و به مرور زمان اسم و محتوای وب تغییر کرد و شد گاهنوشت های دو عدد من
اما بعد ها به یکسری دلایل وب رو بستیم و هر کدوم وبلاگ های جدیدی رو راه اندازی کردیم و من اون موقع هم با اسم مستعار یگانه دخت می‌نوشتم...

Mohsen シ ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۰۸

خیلی ممنون همچنین لطف دارین :)

حرفتون کاملا درسته.
هااااان یادمه... :) میدونستم! شما بودین یک وبلاگ ترسناک هم زده بودین یا کس دیگه‌ای بود؟ اون زمان دوران خوبی بود بدون دغدغه شاد بودم و جو وبلاگ دوستانه‌تر بود نسبت به الان. نمیدونم شایدم من تغییر کردم... قبلا آواتارم یک بچه دو ساله بود با کلاه قرمز که یک دستش رو گذاشته زیر چونش و لب و لوچش افتاده :) نمیدونم چطور تصمیم گرفتم تبدیل به جوجه تیغی بشم ولی در هر حال... قرن بیست و یکه گیر نمیدن :)
در هر صورت خیلی خیلی خوشحالم که باز میبینمتون و همچنان هستین و سلامتین :) شاد باشین!

yeganeh. dokht ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۵:۰۶

بله وبلاگ ترسناک هم داشتم 😅
که اونم مشترکا با یکی دیگه از بیانی ها بود که دیگه کم کم چون ننوشتیم کلا نابود شد...
خیلی ممنونم شماهم همینطور

Mohsen シ ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، ۲۰:۳۱

خوبه هنوز پیر نشدم =)

وبلاگ خنده‌کده رو قبلا دنبال کرده بودم حتی نظر هم نوشته بودم... اون زمان چون قابلیت پاسخ نظرات نبود هعی باید میرفتی نظر میزاشتی طرفم باید میومد برای جواب دادن تو وبلاگت نظر میزاشت بخاطر همین هنوز مونده :) اسم دوستتون ماجده بوده انگار...
یک اکانتی با این عکس و اسم شما هم بود. فکر کنم خودتون بودین :) یک مدتی کلا بیان زیاد نیومدم بعدش میخواستم پیگیر شم ببینم کیا هستش تنها چیزی که میدیدم یا وبلاگای حذف شده بودن یا وبلاگای خالی که با اون آدرس ساخته شدن. بخاطر همین چون از خیلی آدمای اون دوران خبری ندارم دیدن یکهوییشون بعد مدت‌ها بهم حس خیلی خوبی میده.
خواهش میکنم لطف دارین 😊🙏🌹

yeganeh. dokht ۰۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۰:۲۰

بله این عکس پروفایلم بود ، منم حس خوبی بهم دست داد که یه نفر هنوز من رو یادش هست (:چون فکر میکردم که تقریبا در بیان نامرئیم
بله متاسفانه خیلی از بچه های قدیمی بیان دیگه نیستن
اما ماجده هنوز هستش ولی گاهی وقت ها می‌ره این ادرس وبلاگ ماجده است و هنوزم قلم زیبایی داره
https://talking.blog.ir/post/71
و اینم وب افشینه که باهم وبلاگ ترسناک داشتیم
http://crazyfriends.blog.ir/

Mohsen シ ۰۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۰:۲۸

عه پس ایشون همون ماجده قدیمه؟ :) نظراتش رو تو وبلاگای دیگه دیده بودم نمیدونستم ایشونه. متاسفانه پستاش دیگه نیستن...

دستتون درد نکنه واقعا. لطف کردین!

yeganeh. dokht ۰۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۰:۳۸

بله خودشه خواهش میکنم(:
ماجده کلا اینطوریه یه مدت فاصله میگیره اما بر میگرده حتی اگر همه از بیان برن ماجده بازهم همینجاست 😅

Mohsen シ ۰۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۴۱

چند نفرم هستن دقیقا اینطورین ولی هر بار با یک اکانت جدید میان و من همیشه گمشون میکنم 😂 عیب نداره... عادت کردیم 😁

بازم ازتون ممنونم و براتون از صمیم قلب آرزوی شادی دارم 😊

yeganeh. dokht ۰۱ فروردين ۱۴۰۲، ۱۸:۲۱

خواهش میکنم خیلی ممنونم امیدوارم که شماهم همیشه شاد باشید

Mohsen シ ۰۳ فروردين ۱۴۰۲، ۲۰:۲۰

😊🙏🌹

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی